شهادت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
شهر مدینه صحنۀ صحرای محشر است باور کنیم عمـر جهان رو به آخــر است ملــک خـدای عزوجل خیمه ی عزاست کـی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است در بیــت وحــی آمده در مــی زنــد اجل ایــن لحظه ی یتیمی زهرای اطهر است جــاری است اشک دیده ی شیرخدا علی انگــار آب غــسل نبی اشک حیدر است عتــرت غریــب گشته و قرآن به زیر پا دست امین وحــی خداونــد بـر سر است بــاور کــنید بر جــگـر شــیر حــق علی داغ نبــی فــقط نــه کـه داغ برادر است رکن علی شکــسته و از بس شده غریب ازغـصه گشته مثل همایی که بی پراست یــارب بر او تـــو فاطمه اش را نگاه دار زهــرا بـرای شیرخدا رکن دیگر است مــویی مــباد کــم ز ســر فاطــمـه شــود کو دست وتیغ وبازوی سردارخیبراست «میثم» اگر رسـول خــدا رفت از جهان نفس نبی به خلق امام است ورهبـراست |